انسان در راستای به کمال رسیدنش، زندگیاش را با دیگران آغاز و به سرانجام میرساند. لذا بهسرعت مفهوم جمع، جماعت، جمعیت و جامعه برایش ملموس میشود، تا جایی که زن و مرد بودن خود را نیز وابسته به این مفهوم میبیند. بدین ترتیب به ضرورت درمییابد که برای رسیدن به غایت و کمال خود لازم است نقش متقابل خود و جامعه را شناسایی کرده و برای این منظور به غایتی که برای هویت اجتماعی او در نظر گرفته شده است واقف گردد. شناخت نقشهای اجتماعی که انسان از بدو تولد با آن سر و کار دارد، شناسایی روابطی که در اثر مواجهه نقشها پدید میآید، آگاهی نسبت به مفهوم حرکت و قیام در اجتماع و انواع آن و سطوح مختلف ارتباطاتی که در اثر آن شکل میگیرد، و اطلاع از مفاهیمی چون جمعیت و جامعه که حاصل از ارتباطات، قیامها، حرکتها و نیز روابط جمعیتهاست از لوازم ضروری «تدبر در ساحت جامعه» است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران